الیناالینا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

الینا پرتوی گرم خورشید

سرود ملی الینا

بابایی الینا این روزها براش ترانه می خونه اونهم یه ترانه مخصوص و جیگر مامان با شنیدنش شروع می کنه به رقصیدن و دست زدن .امشب موقع خوابیدن داشت می خوابید که بابایی از یک اتاق دیگه شروع کرد به خوندن اونهم فورا نشست و شروع کرد به دست زدن و رقصیدن .خوب گفته بودم که از هر انگشت دخمر ما یه هنر می باره 
26 ارديبهشت 1392

از هر انگشت دختر ما یه هنر می باره

دختر خوشکله ما حالا دیگه هزارتا کار برای انجام دادن داره از حرف زدنو مامان و بابا بگیر تا رقصیدن و نانای کردن و دست زدن و موسیقی گوش کردن و تلویزیون نگاه کردن تا سوپ خوردن و ماست بازی کردن و با تلفن حرف زدن . و اما وسایل خونه رو خراب کردن نباید از قلم بیفته تا الان کنترل تلویزیون موبایل مامان و بابا جز اولین خرابکاری هاشه (قربون خراب کاری هات ). اگه جیا هم زبون داشت می گفت من و یادت نره آخه این نی نی بد جور سر به سر ن ی ذاره و دنبال من می کنه .بیچاره هاپو  و تاب بازی سره سره بزی چرخ سواری تو کوچه رو هم باید به شیرین کاری هاش اضافه کرد .داشت یادم می رفت هورت کشیدن هاشم مثال زدنیه .خوب این هم از شیرین کاری های قند عسله ما  ...
26 ارديبهشت 1392

چهار دست و پا نمیرم که نمی رم

الینا خانوم تصمیم گرفته که چهار دست و پانره و به قول معروف یه هویی راه بیفته .اصلا چه معنی داره آدم چهار دست و پا بره وقتی میشه خیلی راحت همون طور در حال نشستن خودتو به جلو هل بدی اینطوری انرژیکمتری صرف می شه وا.. از امروز شنبه جیگرمن این طور خودش رو بهموقعیت دلخواهش می رسونه مثلا برای رسیدن به مامانش همون طور که نشسته هی بهراست وچپ متمایل میشهو خودش می کشه جلو اصلا همه چیزه عشقم منحصر به فرده درست مثل خودش .(قربون چهار دست و پا رفتن این مدلی ات برم ) خلاصه اینطوری زانو هاشم آسیب نمی بینه هر چند که من برای سیسمونی اش زانوبند گرفته بودم .خوب یکی یه دونه منه دیگه هر طور که دوست داره راه میره و من همه جوره قبولش دارم . دوستت دارم  ...
26 ارديبهشت 1392

اسباب بازی خودم بهتره

الینا امروز با کارهاش حسابی منو و بقیه رو متعجب کرد ,ماجرا از اونجا شروع شد که دختر عمه الینا که تقریبا سه سال از نی نی ما بزرگترهپاشو کرد توی یه کفش که من ماشین اسباب بازی خودمو به الینا نمی دم من هم رفتم و ماشین الینا رو آوردم تا هر کسی به اصطلاح با اسباب بازی خودش بازی کنه و قائله ختم بشه .اما کارینا خانوم با دیدن ماشین الینا سعی کرد ماشین الینا رو برداره و به جای اون ماشین خودش رو داد به الینا .اما الینا زیر بار نرفت و ماشین خودش رو می خواست اول کمی نق زو و بعد دستش رو دراز کرد و ماشین خودش رو پس گرفت با این کارش همه زدند زیرخنده .حالا کیه که بگه یه نی نیه نه ماهه چیزی نمی فهمه 
24 ارديبهشت 1392

خجالت می کشم خوب

امروز الینا جونم کاری رو انجام داد که هیچ وقت نمی کرد و قتیکه یکیاز عموهای الینایعنی دوست بابایی بهاون نگاه کرددستش و گذاشته بود روی یک چشمش و زیر چشمی به اون نگاه میکرد .و به قول خودمون کلی خجالت کشید .این دختره خوشکله ما خجالت می کشه خوب 
19 ارديبهشت 1392

خنده های تو

با هر لبخندت بهار جوانه می زند در زمستان نگاه ما و خستگی پر می کشد از دستان ما .و وقتی که صدایت سبز می شود در باغ گوش من نجوا می کند آن یکی بود ازلی  سر سبته با ما .بخند که با خنده هایت نسیم سبد سبد عشق را هدیه می کند و نگاه تو آن گاه که تلاقی می کند با چشمم نگاهم دریچه ای می شود رو به ابدیت . با هر لبخندت نهال عشق سبز می شود در کویر احساسم و بوسه می زند نور بر یلدای چشمانم .
18 ارديبهشت 1392

حالت خوابیدن الینا

از امروز رسما الینا عشق من توی خواب مثل آدم بزرگها مدامپوزیشن خوابیدنش رو عوض می کنه گاهی دمر گاهی به شونه راست و چپ و گاهی به پشت وای که عاشق خوابیدنشم دوست داشتنی که هست موقع خواب دوست داشتنی تر میشه. اینو می خوام اونو می خوام  تازگی ها کافیه الینا خانوم چیزی رو بخواد و به اون نرسه شروع می کنه به گریه اونهم چه گریه ایی .وسایل مورد علاقه الینا موبایل  کنترل  تلفن  لیوان  بشقاب  و جیا  هاپو
16 ارديبهشت 1392

سفر یک روزه الینا خانوم

امروز جمعه راس ساعت یازده  الینای دوست دوست داشتنی با مامان و بابایی و عمو عباس به یک سفر یک روزه به شمال رفت و مامانی خیلی نگران بود که جیگر طلا خسته بشه و حسابی توی مسیر شلوغ کاری کنه اما از بس گل و ماهه این دخمر تنها بازی کرد و خوابید و حسابی دل مامان و بابایی رو ش اد کرد . نکته قابل توجه  برای من مساله  جالب این سفر این بود که الینا مدام می خواست برود جلوی ماشین ۰ پیش بابایی و من هی اونو از وسط دوتا صندلی جلوی ماشین می  گذاشتم توی کریرش خلاصه علاوه بر این کار با رقصیدن حرف زدنش کلی هم مارو سرگرم کرد . طعم جدید  من وقتی داشتم گوجه سبز می خوردم الینا آن چنان به دهانم زل زده بود که خجالت کشیدم و مجبور شدم کم...
14 ارديبهشت 1392

الینا و هاپویش

   الینا جیگر با دیدن جیا هاپو ذوق زده می شه و مدام سواره وپیاده دنبالش می کنه انگار تازه متوجه فرق اون با اطرافیان می شه و حسابی می خنده خلاصه مدام باید مراقبش باشیم تا بلایی سر جیا نیاره   ...
11 ارديبهشت 1392

هورت می کشم آی هورت می کشم

امروز جیگر مامان و بابا موقع خوردن سوپ مورده علاقه اش یعنی سوپ مرغ سوپ رو هورت می کشید و یه عالمه مامانو بابارو خندوند . طرز تهیه غذای مورد علاقه الینا خوشکله  سیب زمینی کوچک  ۱ عدد هویج  کوچک ۱عدد سبزی سوپ ۲ قاشق غذا خوری  رشته فرنگی کمی   ران مرغ ۱ عدد(برای غذای کودک بهتر است ازران مرغ استفاده کرد زیرا آهن بیشتری دارد)
10 ارديبهشت 1392